معنی کوتک بزئن - جستجوی لغت در جدول جو
کوتک بزئن
کتک زدن
ادامه...
کتک زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کوتک زدن
(زَ / زِ گُ دَ)
کتک زدن. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کتک زدن شود
ادامه...
کتک زدن. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کتک زدن شود
لغت نامه دهخدا
تصویر کوتک زدن
کوتک زدن
کتک زدن، تنبیه کردن کسی را مورد ضرب (کتک) قرار دادن: (فنی را کتک سختی زدم) (یکی بود یکی نبود)
ادامه...
کتک زدن، تنبیه کردن کسی را مورد ضرب (کتک) قرار دادن: (فنی را کتک سختی زدم) (یکی بود یکی نبود)
فرهنگ لغت هوشیار
تک بزئن
لب زدن، خوردن، چشیدن
ادامه...
لب زدن، خوردن، چشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
کوس بزئن
فشار آوردن، زور زدن، کسی را در برابر معذوریت اخلاقی قرار
ادامه...
فشار آوردن، زور زدن، کسی را در برابر معذوریت اخلاقی قرار
فرهنگ گویش مازندرانی
کوک بیئن
سرحال بودن
ادامه...
سرحال بودن
فرهنگ گویش مازندرانی
کات بزئن
فرش کردن سرشاخه های نرم و نازک در آغل، برای جلوگیری از رسیدن
ادامه...
فرش کردن سرشاخه های نرم و نازک در آغل، برای جلوگیری از رسیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
سوت بزئن
سوت زدن
ادامه...
سوت زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پتک بزئن
نوعی گل اندود نمودن سقف، تخته ها به صورت ضربدری به سقف میخ
ادامه...
نوعی گل اندود نمودن سقف، تخته ها به صورت ضربدری به سقف میخ
فرهنگ گویش مازندرانی
لوتک بزوئن
با نوک پا به چیزی یا کسی ضربه زدن، بی توجهی کردن
ادامه...
با نوک پا به چیزی یا کسی ضربه زدن، بی توجهی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
کورک بزئن
کورک بزئن
ادامه...
کورک بزئن
فرهنگ گویش مازندرانی
کوک بزوئن
دوخت و دوز کردن با سوزن
ادامه...
دوخت و دوز کردن با سوزن
فرهنگ گویش مازندرانی
کوت بزوئن
توده کردن، روی هم ریختن، انباشتن
ادامه...
توده کردن، روی هم ریختن، انباشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
کفتل بزئن
پرتاب کردن چیزی به سوی نشانه
ادامه...
پرتاب کردن چیزی به سوی نشانه
فرهنگ گویش مازندرانی
کتک بزوئن
نشان کردن، با کلوخ چیزی یا کسی را هدف قرار دادن
ادامه...
نشان کردن، با کلوخ چیزی یا کسی را هدف قرار دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
کاچک بزئن
پاشاندن خاک و خل به وسیله ی مرغ و پرنده، هق هق کردن
ادامه...
پاشاندن خاک و خل به وسیله ی مرغ و پرنده، هق هق کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
دوشک بزئن
شانه بالا انداختن
ادامه...
شانه بالا انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی
تک تک بزئن
احساس پشیمانی کردن
ادامه...
احساس پشیمانی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
پرتک بزئن
کنایه از: ادرار کردن، کنایه از: انزال
ادامه...
کنایه از: ادرار کردن، کنایه از: انزال
فرهنگ گویش مازندرانی
کو بزئن
برخورد کردن ناخود آگاه پا، به اجسام
ادامه...
برخورد کردن ناخود آگاه پا، به اجسام
فرهنگ گویش مازندرانی